مرا که میشناسی! برای همهی بارانها و همهی بیابانها، حرفی دارم... برای همهی دانهها، همهی ریشه ها که سر در میآورند و از حرفم سر در نمیآورند! مرا که میشناسی! رشته رشته میکنم آفتاب را، برای همهی خانهها، برای همهی خاطره ها، دراز بکش! پشتت بر زمین باشد و نگاه کن به نقطهای نامعلوم همهی پرندهها، همینگونه متولد میشوند همهی شعرها
نظرات شما عزیزان:
|
About
به وبلاگ من خوش آمدید
Home
|