آزاد

آزاد

سلاااااااام به همه اگه از وبم خوشتون اومد خوشحال میشم نظر هم بزارید همه اش یک دقیقه وقتتون رو میگیره مرسی

+نوشته شده در چهار شنبه 18 تير 1398برچسب:,ساعت1:51توسط zeynab | |

بایزید بسطامی را پرسیدند:

اگر در روز رستاخیز خداوند بگوید چه آورده ای؛

چه خواهی گفت؟

بایزید فرمود:

وقتی فقیری بر کریمی وارد می شود،

به او نمی گویند چه آورده ای!

بلکه می گویند چه می خواهی؟

زندگی یک پاداش است، نه یک مکافات.

فرصتی است کوتاه تا ببالی، بیابی، بدانی، بیندیشی،

بفهمی و زیبا بنگری و در نهایت در خاطره ها بمانی ...

+نوشته شده در دو شنبه 21 دی 1394برچسب:,ساعت1:13توسط zeynab | |

 

مرا که می‌شناسی!

برای همه‌ی باران‌ها و همه‌ی بیابان‌ها، حرفی دارم...

برای همه‌ی دانه‌ها، همه‌ی ریشه‌ ها

که سر در می‌آورند و از حرفم سر در نمی‌آورند!

مرا که می‌شناسی!

رشته رشته می‌کنم آفتاب را، برای همه‌ی خانه‌ها،

برای همه‌ی خاطره‌ ها،

دراز بکش!

پشتت بر زمین باشد و نگاه‌ کن به نقطه‌ای نامعلوم

همه‌ی پرنده‌ها، همین‌گونه متولد می‌شوند

همه‌ی شعرها

 

+نوشته شده در سه شنبه 15 دی 1394برچسب:,ساعت18:41توسط zeynab | |

روایت داریم تو جهنم ۲۰ دقیقه مونده به افطار ساعتا وایمیسته ! . یه ندایی درون شکمم می‌گه خیلی مونده تا اذان اذان اذان اذان اذان اون اکو هم بخاطر خالی بودن شکمه ! ما فردا شب واسه افطار میایم خونتون (ستادایجاد رعب و وحشت درماه رمضان) ! . قدیما :هرکی روزه نبود باید می رفت یه گوشه ای یه چیزی میخورد بقیه نبیننش الان : هر کی روزه است باید بره یه گوشه مزاحم غذا خوردن بقیه نشه! . فتوای جدید اگر تا جایی ازمنزل دور شوید که دیگر نتوانید به وایرلس منزلتان وصل شوید مسافر محسوب شده ، روزه برشما واجب نیست . مامان حیف نون بهش میگه پاشو سحره جیف نون هم بیدار میشه و به خوبی و خوشی سحری میخوره ! شما مشکلی داری !؟ . احسان علیخانی الان داره جلوی آینه تمرین بغض میکنه واسه ماه رمضون. . . آخ ترکیدم … هیچی نگو دارم منفجر میشم … (اولین جمله بعد از افطار) .

+نوشته شده در پنج شنبه 12 تير 1393برچسب:,ساعت1:10توسط zeynab | |

مــن حتي اگر بخواهم... روزي تو را فــراموش کنم.. نميتوانم.... چون عــطر جا مانــده ي تنت بر پــيراهنم... هنوز مرا ديــوانه ميکند.... شــوريده و عاشــق... درست مــثل روز اول!!! فــراموش کردنــت امريســت مــحال !!!!

+نوشته شده در جمعه 16 خرداد 1393برچسب:,ساعت18:55توسط zeynab | |

دوستت دارم، نه واسه اينكه تنهام دوستت دارم، چون تو گفتي، هميشه هستي باهام دوستت دارم، نه واسه اينكه بي قرارم دوستت دارم، چون تو گفتي، هيچ وقت نميكني خارم دوستت دارم، نه واسه اينكه دربه درم دوستت دارم، چون تو گفتي، ميگيري بال و پرم دوستت دارم، نه واسه اينكه دل تنگم دوستت دارم، چون تو گفتي، هميشه باهات يكرنگم دوستت دارم، نه واسه اينكه دورم دوستت دارم، چون تو گفتي، واست يه هم زبونم دوستت دارم، نه واسه اينكه هستي تو رويام دوستت دارم، چون تويي تنها فرشتة آرزوهام دوستت دارم، نه واسه ادامة حياتم دوستت دارم، چون تويي تنها فرشتة نجاتم دوستت دارم، نه واسه يه روز و دو روز دوستت دارم، واسه هميشه، واسه هر روز

+نوشته شده در چهار شنبه 14 خرداد 1393برچسب:,ساعت11:49توسط zeynab | |

هِـــے تـــــــو !! بآ خود چهـ فکـــر کرבهــ ایے ..... اَز مَـטּ בور بآش خیلے وَقتـ اَست اَز سنگـ هَم سَخت تـر شـבه اَم تنهآ کآری کهـ میتوآنم اَنجآم دهم ضربه زבטּ اَستـ ... בل شکستَـטּ اَستـ ... اَشکـ בر آوردטּ اَستـ اَز مـטּ בور بآش لَعنتے نمیبینے בیگر هیچ شَبآهتے بهـ انسآטּ نـבآرم نمیبینے اَز اَشکهآیتـ خنـבه اَم میگیرَב بآ خود چهـ فکـــر کرבهــ ایـے ؟ خیلے وَقتـ اَست בیگر هیچ قَلبے نـבآرم اونــی کــه از مـــن گــذشــت واســـه مـــن درگــذشـــت روحــــش شـــاد ...

+نوشته شده در پنج شنبه 29 اسفند 1392برچسب:,ساعت10:43توسط zeynab | |

بازم بارون...زده نم نم... دارم عاشق میشم ... کم کم....(البته من بودم اما الان بیشتر :) ) بزار دستاتو تو دستام... عزیز هر دم.. عزیز هر دم.... +اخ...داره بارون میباره... خداجونم شکرت... به حقِ همین لحظات دوست داشتنی... عشق های واقعی رو بهم برسون... و به همه ی ادما... صبر بده.... بیشتر از اونی که نیاز دارن... صبر،حلال ِ مشکلاتشونه... عاشق هردوتاییتونم... اول تو...... بعدشم سجادم !.... فقط شما دوتا..

+نوشته شده در جمعه 23 اسفند 1392برچسب:,ساعت11:20توسط zeynab | |

از انســــان هـــای احســـاساتــی بـیشتـــر بـتـــرسیـــد

از انســــان هـــای احســـاساتــی بـیشتـــر بـتـــرسیـــد؛

آن ها قـــادرند ناگهــــــانی،

دیگــــر گــریـه نکـننــد؛

دوسـتــــ نــداشتـــه بــاشـنـــد؛

و قـیـــدِ همـــه چـیــز را بــزننــد،

حتـــی زنــدگــــی .......

+نوشته شده در یک شنبه 4 اسفند 1392برچسب:,ساعت16:45توسط zeynab | |

داستان زیبای معنای دوست داشتن واقعی! 

 

خانواده بسیار فقیری بودند که در یک مزرعه و یک کلبه کوچک کنار مزرعه کار و زندگی می‌کردند، کلبه آنها نه اتاقی داشت و نه اسباب و اثاثیه ای. اعضای خانواده از برداشت محصولات…
خانواده بسیار فقیری بودند که در یک مزرعه و یک کلبه کوچک کنار مزرعه کار و زندگی می‌کردند، کلبه آنها نه اتاقی داشت و نه اسباب و اثاثیه ای. اعضای خانواده از برداشت محصولات مزرعه آنقدری گیرشان می‌آمد که فقط شکمشان را به سختی سیر کنند. اما یک سال بدون هیچ علتی، محصول کمی بیشتر از حد معمول بدست آمد، در نتیجه کمی بیش از نیازشان پول بدست آوردند…
 زن کاتالوگ کهنه و خاک گرفته ای را بیرون کشید و ورق زد، همچنان که صفحات آنرا یکی یکی ورق می‌زد افراد خانواده هم دورش جمع می‌شدند، بالاخره زن آینه‌ی بسیار زیبایی دید و به نظرش رسید که از همه چیز بهتر است. ............................. 


ادامه مطلب

+نوشته شده در شنبه 3 اسفند 1392برچسب:,ساعت12:53توسط zeynab | |

نگاه جانسوز.

گاهی دلم نمیخواست تو را ببینم اما تو در کنارم بودی ونفس هات یخ روزهایم را باز میکرد.

گاهی دلم نمیخواست تو را بخوانم اما تو مثل یک تران زیبا بر لبم زندگی میکردی.

من در کنار ت بودم بی انکه شور ونوایی داشته باشم

بی انکه بدانم تو از خورشید گرمتری.

بی انکه بدانم تو از همه شعرهایی که از بر کردم شنیده تری.

من در کنار تو بودم اما دریغا.....................


ادامه مطلب

+نوشته شده در پنج شنبه 24 بهمن 1392برچسب:,ساعت18:55توسط zeynab | |

سکوت

دیدی خدا؟!!

به من می گویدمرابرای سرگرمی هایت خواستی...!من؟

من که همین الانم ازبغض نبودنش ذره ذره اب میشوم

درتنهایی سوزان خودم...

به من می گویدلیاقت دوست داشتن نداری؟!!خنده ام

می گیردازحرفایی که اتش میزندوجودم رادربرابرتمام حرفا

وتهمت هایش فقط سکوت کردم...میدانی چرا؟خدایاتومی دانی؟

 اری...چیزی نگفتم تانداندآن من بودم ک بخاطر...............................


ادامه مطلب

+نوشته شده در سه شنبه 22 بهمن 1392برچسب:,ساعت12:18توسط zeynab | |

یه آبدارچی وقتی که باهات قهر میکنه ، چایی‌تو قطع نمیکنه ، توش میش*اشه !



قبلنا می‌گفتن مرد باید ایستاده بمیرد یا با گلوله سربی توی سینه



مردای امروزم زیر موچین و بوتاکس و پروتز و عمل بینی‌ جون ندن خیلیه !



یارو توی مغازۀ شیرینی فروشی مشغول کار شد



زنش گفت : ببینم وقتی تنها هستی هوس نمی کنی به شیرینی ها ناخونک بزنی ؟



خیلی جدی گفت : نه اینکار دزدیه



فقط روی شیرینی ها رو لیس می زنم ! )


ادامه مطلب

+نوشته شده در جمعه 18 بهمن 1392برچسب:,ساعت22:37توسط zeynab | |

زخم كهنه«السلام‌عليك يا علي‌ بن ‌موسي‌‌الرضا... اشهد انك قد اقمت الصلوة و...»
اين چه ظلمى است كه بر تو رفته است و دشمن با تو چه كرده است كه ما از وراى صدها سال، وقتى در كنار ضريح عشق‌ آفرينت زانو مي‌زنيم، بايد شهادت دهيم كه تو اقامه نماز كردى و ايتاى زكات!
بايد شهادت دهيم كه تو آمر به معروف و ناهى از منكر بودي.
اين چه شهادتى است كه مظلوميت تو در آن موج مي‌زند!
مگر نه تو خود نماز مجسم بودي؟
مگر نه نماز در دست‌هاى تو قامت مي‌بست؟
مگر نه قيام و قعود جهان، چشم و گوش به مكبر مژگان تو دوخته بود؟
مگر نه سجود، تموج دل دريايى تو بود؟
 مگر نه معروف، رضاى تو بود و منكر، خشم و غضب تو؟.........................


ادامه مطلب

+نوشته شده در جمعه 18 بهمن 1392برچسب:,ساعت13:25توسط zeynab | |

________________.###*

_____________.*######

_____________*######

___________*#######

__________*########.

_________*#########.

_________*######*###*

________*#########*##

_______*##########* *#

_____*###########

____############ 

___*##*#########

___*_____########

__________#######

___________*######

____________*#####*

______________*####*

________________*###*

__________________*##*

____________________*##.

_____________________*##.

______________________.##

______________________.###.

____________________.######.

__________________._##*___*##

+نوشته شده در پنج شنبه 17 بهمن 1392برچسب:,ساعت23:50توسط zeynab | |

دکتری برای خواستگاری . . .

دکتری برای خواستگاری دختری رفت ولی

دختر او را رد کرد و گفت به شرطی قبول میکنم که مامانت به عروسی نیاید

آن جوان در کار خود ماند و پیش یکی از اساتید خود رفت و

با خجالت چنین گفت:در سن یک سالگی پدرم مرد و

مادرم برا اینکه خرج زندگیمان................


ادامه مطلب

+نوشته شده در پنج شنبه 17 بهمن 1392برچسب:,ساعت18:42توسط zeynab | |

شوخی هایی که مرد ها با زنشان میکنند
من در ابتدای این مقاله اعتراف می کنم که به عنوان یک مرد متاسفانه 

کم از این شوخی ها نداشته ام! این شوخی ها شاید عادی به نظر برسد

و چندان هم مشکلی در زندگی ایجاد نکند، ولی فکر نکنید زن و شوهری که با هم مشکل پیدا می کنند،

یک اتفاق خیلی بزرگ بین شان افتاده یا فیزیکی با هم درگیر شدند! بعضی........


ادامه مطلب

+نوشته شده در یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:,ساعت10:58توسط zeynab | |

فقط تو ایرانه که وقتی راننده تاکسی دنده عقب میگیره مسافراشم برمیگردن عقب رو نگاه میکنن ….
اگه سیگار بده پس چرا همه خونه ها بالکن یا تراس دارن ؟ آیا ؟؟؟

تجربه ثابت کرده ، دلایل گریه خانوما به شرح زیره :
۱۰ درصد از روی خوشحالی
۲۰ درصد از روی ناراحتی

۷۰ درصد واقعا چرا ؟؟؟.


ادامه مطلب

+نوشته شده در شنبه 12 بهمن 1392برچسب:,ساعت9:50توسط zeynab | |

مردن
میدونی...؟

یه اتاق باشه گرم گرم...روشن روشن..

تو باشی..منم باشم..

کف اتاق سنگ باشه..سنگ سفید..


ادامه مطلب

+نوشته شده در پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:,ساعت14:48توسط zeynab | |

*چشمهایم را میبندم*کور بودن را به دیدن جای خالی ات ترجیح میدهم........

کسایی که اول رابطه بهت میگن بی احساسی ....
همون لعنتی هایی هستن که وقتی عاشقت کردن ٫ آخرش بهت میگن :
یه کم منطقی باش ....

سرت گرم است مزاحمت نمیشوم ....

اما بدان

حرارت سرگرمی هایت مرا میسوزاند.......


ادامه مطلب

+نوشته شده در پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:,ساعت14:22توسط zeynab | |

جهان وارونه ...

چی می شد اگه می شد ؟؟؟؟؟؟؟

؟؟؟؟


ادامه مطلب

+نوشته شده در پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:,ساعت14:10توسط zeynab | |

جملات طنز مورد داشتیم که ….

مورد داشتیم :
طرف قبل از اینکه بینیشو عمل کنه تو استخر کرال پشت میرفته ،
همه فرار کردن !
فک کردن کوسه داره میاد

.

.


.


ادامه مطلب

+نوشته شده در پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:,ساعت13:59توسط zeynab | |

اون ور خیال

 

همه دارن صدام میزنن

از اون ور خیال

همه میخوان دستامو بگیرن

اما ...

من میخوام فقط دستای تو

منو بردارن و با خودشون ببرن ! ..


ادامه مطلب

+نوشته شده در پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:,ساعت1:10توسط zeynab | |

توصیه میکنم  حتما بخونید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


ادامه مطلب

+نوشته شده در سه شنبه 8 بهمن 1392برچسب:,ساعت23:27توسط zeynab | |

مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر زیباروی کشاورزی بود؛

نزد کشاورز رفت تا از او اجازه بگیرد. کشاورز براندازش

کرد و گفت: «پسر جان، برو در آن قطعه زمین بایست.

من سه گاو نر رو یک به یک آزاد می کنم، اگر تونستی دم هر

کدام از این سه گاو را بگیری، می توانی با دخترم ازدواج کنی.»


ادامه مطلب

+نوشته شده در سه شنبه 8 بهمن 1392برچسب:,ساعت16:30توسط zeynab | |

  • #######پ نه پ خنده ار#######

    دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند.
  • گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند.  پـَـ نـَـ پـَـ کچلی را بگرفتند
  • و سرش شانه زدند!!!
  •  #######پ نه پ خنده ار#######
  • اومدم یه سوسکو تو آشپزخونه بکشم … رفیقم می گه
  • : می خوای بکشیش ؟
  •  گفتم پـَـ نـَـ پـَـ می خوام باهاش وارده
  •  مذاکره بشم اجاره خونه رو شریکی بدیم
  •  
  • #######پ نه پ خنده ار#######
  •  رفتم سوپر مارکت میگم اقا ببخشید یه لامپ۱۰۰محبت کنین.
  • اورده تست کرده میگه میبری؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ همین جا میخورم

ادامه مطلب

+نوشته شده در سه شنبه 8 بهمن 1392برچسب:,ساعت16:6توسط zeynab | |


ادامه مطلب

+نوشته شده در سه شنبه 8 بهمن 1392برچسب:,ساعت1:18توسط zeynab | |

 

دختر پسری با سرعت 120کیلومتر سواربر موتور سیکلت

دختر:آروم تر من می ترسم

پسر نه داره خوش میگذره

دختر:اصلا هم خوش نمی گذره تو رو خدا خواهشمیکنم خیلی وحشتناکه

پسر:پس بگو دوستم داری


ادامه مطلب

+نوشته شده در سه شنبه 8 بهمن 1392برچسب:,ساعت1:12توسط zeynab | |

ببین اق پسر

کلی دوست دختر داری؟با نصفشون خوابیدی و داری نقشه میریزی

بقیشونم زمین بزنی؟


ادامه مطلب

+نوشته شده در سه شنبه 8 بهمن 1392برچسب:,ساعت1:5توسط zeynab | |

اینایی که بخاطر یه پسر، هزارتا دروغ به پدر مادرشون میگن ..


ادامه مطلب

+نوشته شده در سه شنبه 8 بهمن 1392برچسب:لطفانظربدید,ساعت1:2توسط zeynab | |